سال نو فرصت های نو , نوروزتان پیروز

پرایس اکشن ICT چیست؟ (مفاهیم کاربردی و آموزش ترید با این استراتژی)

پرایس اکشن ICT

استراتژی ترید ICT مخفف Inner Circle Trader است و معامله‌گران سبک پرایس اکشن از این استراتژی برای معاملات خود استفاده می‌کنند. پرایس اکشن ICT یکی از محبوب‌ترین استراتژی‌های معاملاتی است و بر خلاف استراتژی‌های سنتی‌، فقط روی عملکرد قیمت تمرکز دارد. مایکل هادلستون برای اولین بار این استراتژی را برای بازار فارکس معرفی کرد اما در حال حاضر معامله‌گران به کمک این استراتژی، استراتژی‌های شخصی خودشان را می‌سازند.

پرایس اکشن ICT کمی دقیق‌تر به بازار نگاه می‌کند و به معامله‌گران این فرصت را می‌دهد تا با دقت بیشتری سطوح نقدینگی را در معاملات خرید و فروش شناسایی کنند زیرا در این سطوح قیمت به طور شدید و ناگهانی تغییر می‌کند.

در ادامه این مقاله از آرکاین، ما به مفاهیم کلی و اساسی استراتژی ترید و پرایس اکشن ICT اشاره می‌کنیم و به سراغ نحوه انجام معاملات با این روش می‌رویم.

استراتژی و پرایس اکشن ICT چیست؟

استراتژی ترید ICT یک روش معاملاتی قدیمی در بازار فارکس است و به عنوان چراغ راهنما برای کسانی است که به دنبال رویکردی منظم در بازار کریپتو کارنسی هستند. این استراتژی کاملاً بر اساس تحلیل تکنیکال و بررسی نمودار است،‌ به این صورت که معامله‌گر با تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت، سطوح حمایت و مقاومت و اوردر بلاک‌ها می‌تواند تا حدودی مناطق خاص بازار با بیشترین مقدار نقدینگی را پیش بینی کند.

معامله‌گران به کمک ابزارهای این پرایس اکشن می‌توانند الگوهای قیمتی قبلی را تجزیه و تحلیل کنند، دید کلی در مورد احساسات بازار داشته باشند و شاخص‌های مختلف اقتصادی را دنبال کنند. علاوه براین، تریدرها از این روش برای تحلیل دقیق بازار و تصمیم گیری درست در مورد آینده روند قیمت استفاده می‌کنند. این روش استراتژی کاملاً برای معامله‌گرانه سازمانی و نهادی مناسب است زیرا ابزارهایی را در اختیار سرمایه‌گذاران قرار می‌دهد تا در دام بازار نیفتند و زیان‌های غیرمنتظره نداشته باشد.

مفاهیم اصلی استراتژی ترید و پرایس اکشن ICT

پرایس اکشن ICT فرایند مبتنی بر تحلیل تکنیکال است. ICT بر این باور است که با تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت، بررسی سطوح حمایت و مقاومت و همچنین اوردربلاک می‌توان تا حدودی مناطق خاص بازار را شناسایی کرد.

شناسایی روش‌ها و تکنیک‌های ICT بر ۷ مفهوم کلیدی استوار است. این مفاهیم عبارتند از:

سطوح نقدینگی

اولین مفهوم در پرایس اکشن ICT نقدینگی است. نقدینگی به دو صورت است:

  • سمت خرید Buy-side: این نقدینگی معمولاً بالای محدوده قیمت است و نشان می‌دهد که احتمالاً قیمت یک ارز به سمت بالا حرکت کند.
  • سمت فروش Buy-side: زمانی که نقدینگی در سمت فروش باشد، معامله‌گران موقعیت‌های خود را می‌بندند و سفارش توقف ضرر (stop-loss) را فعال می‌کنند.

نقدینگی سمت خرید و نقدینگی سمت فروش معمولاً در نواحی نوسان قیمت، یعنی نزدیک به بالا و پایین الگوهای قیمت هستند. بهتر است بگوییم نقدینگی یک تصویر واقعی از واکنش بازار به سیگنال‌های مختلف نشان می‌دهد و مشخص می‌کند که معامله‌گران در آینده نزدیک چه برنامه‌ای دارند. توجه به نقدینگی خرید و فروش به معامله‌گران این فرصت را می‌دهد که جلوتر از نمودار قیمت باشند و پیش بینی خوبی از حرکت بازار در چند روز یا چند هفته آینده به دست بیاورند.

جابجایی (Displacement)

جابجایی یک حرکت شدید و ناگهانی در قیمت رو به بالا یا رو به پایین است که در نمودار معمولاً به صورت گروهی از کندل‌های بلند متوالی با سایه‌های (شدو) کوچک در یک جهت ظاهر می‌شود. در واقع جابجایی زمانی اتفاق می‌افتد که یک روند نزولی یا صعودی در یک بازه زمانی یک حرکت قوی رو به بالا یا رو به پایین نشان دهد.

بر اساس پرایس اکشن ICT دو نکته مهم در مورد جابجایی وجود دارد:

  1. اولین نکته این است که جابجایی معمولاً نشان‌دهنده افزایش ناگهانی اما قدرتمند، در نقطه فشار خرید و فروش است. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که قیمت به سطح نقدینگی رسیده باشد.
  2. دومین نکته اینکه یک جابجایی تقریباً همیشه باعث ایجاد دو اتفاق می‌شود: تغییر ساختار بازار و شکاف ارزش منصفانه (Fair Value Gap)

البته این نکته را در نظر بگیرید که پدیده جابجایی در بازارهای با ثبات مانند فارکس نادر است و بیشتر در صنایع نوظهور مانند کریپتو اتفاق می‌افتد. در نتیجه، زمانی که قیمت وارد مسیر جابجایی می‌شود، باید منتظر تغییرات بزرگ قیمت و روند در روند رو به بالا و روند رو به پایین باشیم.

  • نکته: جابجایی به خودی خود برای استراتژی ترید و پرایس اکشن ICT کافی نیست اما نشان می‌دهد که بازار می‌تواند ساختار خود را تغییر دهد.

تغییر ساختار بازار (Market Structure Shift)

تغییر مارکت استراکچر زمانی رخ می‌دهد که روند فعلی قیمت شکسته شده است. به طور کلی برای تعیین مارکت استراکچر در بازار از دو خط استفاده می‌کنیم و نحوه کشیدن این دو خط به شکل زیر است:

  • قدم اول: ابتد پایین‌ترین نقطه از کف‌های پایین‌تر را تعیین می‌کنید. پایین‌ترین نقطه در دنباله‌ای از سقف‌های بالاتر و پایین‌تر در یک روند صعودی رخ می‌دهد. به بیان ساده‌تر، باید پایین‌ترین نقطه یک روند صعودی را شناسایی کنید.
  • قدم دوم: سپس باید بالاترین نقطه از یک اوج بالاتر را مشخص کنید. این بالاترین نقطه پس از مجموعه‌ای از کف‌های پایین‌تر و ‌سقف‌های پایین‌تر است.

معامله‌گران معمولاً تغییر ساختار بازار را به عنوان اولین شاخص تغییر روند می‌بیند و اگر این نقاط را شناسایی و تایید کنند، می‌توانند از این نقطه در نمودار به عنوان پایه معاملات خود کمک بگیرند. زمانی که جابجایی اتفاق می‌افتد، قیمت دارایی‌ها با یک اتفاق کوچک سریع افزایش یا کاهش پیدا می‌کند. در نتیجه، دارایی‌ها نیز به سرعت باید روند خود را معکوس کنند. در واقع، با تغییر مارکت استراکچر باید به دنبال معکوس شدن قیمت‌ها با سرعت زیاد باشیم.

اینداسمنت (Inducement) یا انگیزه

اینداستمنت یا انگیزه به فرایندی گفته می‌شود که در آن یک روند ضد روند در یک روند با مقیاس بزرگتر وارد می‌شود. این گونه روندها زمانی وارد روندهایی با مقیاس بزرگتر می‌شوند که شرکت‌های بزرگ، نقاط استاپ لاس در بازه‌های زمانی پایین‌تر را شکار کنند. به عبارت دیگر، اینداستمنت زمانی رخ می‌دهد که بازیگران اصلی بازار حرکت قیمت را برای ایجاد حد ضرر و فریب معامله‌گران خرد دستکاری کنند.

طبق پرایس اکشن ICT ، زمانی که قیمت به سطح انگیزه برسد، نقدینگی زیادی وارد بازار می‌شود و قیمت مسیر خود را معکوس می‌کند. در نتیجه، قیمت دوباره به روند اصلی خود برمی‌گردد.

شکاف ارزش منصفانه (VFG)

اغلب اوقات، زمانی که سطح نقدینگی می‌شکند و روند معکوس می‌شود، معامله گران یک شکاف (gap) در نمودارها می‌بینند. این شکاف همان شکاف ارزش منصفانه (Fair Value Gap)است. VFG ابزاری است که معامله‌گران از آن برای شناسایی عدم تعادل و ناکارآمدی بازار استفاده می‌کنند.

به طور کلی، VFG از سه کندل تشکیل شده است: کندل بالا و پایین و کندل میانی بزرگتر در مرکز که بین شدوهای آن فاصله وجود دارد. معامله‌گران هنگام تحلیل شکاف ارزش منصفانه بر این باورند که این شکاف‌ها در آینده پر می‌شوند و به همین دلیل معاملات خود را بر اساس این موضوع پیش می‌برند.

نقاط ورود بهینه

هنگامی که Inducement جابجایی ایجاد کرد، این جابه‌جایی به نوبه خود باعث ایجاد تغییر ساختار بازار و شکاف ارزش منصفانه می‌شود. در نتیجه، معامله‌گران ICT از سطوح فیبوناچی برای شناسایی نقطه ورود بهینه قبل از انجام معاملات خود استفاده می‌کنند. به طور معمول نقاط ورود بهینه در نقاط  61.8% و 78.6% فیبوناچی اصلاحی قرار می‌گیرند.

محدوده تعادل قیمت

محدوده تعادل قیمت به منطقه‌ای گفته می‌شود که در آن دو شکاف ارزش منصفانه توسط دو جابجایی شکل گرفته است. این دو جابجایی در محدوده تعادل قیمت در جهت مخالف هم هستند و در یک تایم فریم کوتاه رخ می‌دهد.

قیمت معمولا در این محدوده نوسان زیادی دارد زیرا می‌خواهد هر دو شکاف ارزش منصفانه را پر کند. معامله‌گران از محدوده تعادل قیمت استفاده می‌کنند زیرا بر این باورند که قیمت احتمالاً پس از شکستن محدوده قیمت تعادلی به روند اصلی خود برمی‌گردد.

نحوه استفاده از پرایس اکشن ICT

پرایس اکشن ICT شامل تنظیمات مختلفی از ساده‌ترین تا پیچیده‌ترین است. ما به دنبال ترید پیچیده نیستیم. در این بخش یکی از ساده‌ترین و موثرترین تکنیک‌های تنظیم معاملات ICT را توضیح می‌دهیم.

استراتژی شناسایی Liquidity

یکی از نکات اصلی استراتژی شناسایی نقدینگی، تعادل بین نقدینگی سمت فروش و سمت خرید است. زمانی که نقدینگی سمت فروش از طریق جریان نقدینگی به سرعت خالی می‌شود، زمینه حرکت قیمت به سمت نقدینگی خرید را فراهم می‌کند. معمولا این روند باعث تغییر قابل توجهی در احساسات بازار می‌شود. این استراتژی سریع‌تر از سایر استراتژی‌ها عمل می‌کند. بیایید ببینیم این تکنیک معاملاتی چگونه کار می‌کند.

مرحله 1: پیدا کردن یک الگوی نقدینگی تک کندل معتبر در HTF

برای شروع این استراتژی، شناسایی یک الگوی نقدینگی تک کندل معتبر در بازه زمانی بالاتر (HTF) بسیار مهم است. این الگو در یک حرکت صعودی، به صورت تک کندل نشان داده می‌شود و نقدینگی را قبل از حرکت صعودی ناگهانی و قابل‌توجه به پایین‌ترین سطح قبلی می‌کشاند.

نکته مهم این است که قیمت باید نقدینگی پایین‌ترین نقطه بازار را تنها با استفاده از شدو یا بدنه کندل بشکند. پایین‌ترین نقطه بازار قبل از روند یا ساختار قبلی شکل می‌گیرد.

پرایس اکشن ICT

مرحله 2: زوم کردن در تایم فریم پایین‌تر و جستجو برای CHoCH

گام بعدی پس از سوایپ کردن (sweep) نقدینگی با یک کندل، رفتن به یک بازه زمانی پایین‌تر (LTF) است. شما باید صبورانه منتظر تغییر الگوی کاراکتر (CHoCH) باشید. این الگو نشان‌دهنده تایید تغییر ساختار بازار در تایم فریم ورود است.

با در دست داشتن این تأییدیه، معامله‌گران می‌توانند سفارش‌های محدود خود را در اوردربلاک (order blocks) تازه شناسایی‌شده یا شکاف ارزش منصفانه تنظیم کنند. انتخاب بین این دو نقطه ورود کاملاً در اختیار معامله‌گر است.

بعضی از افراد بک تست انجام می‌دهند و گزینه‌ای را انتخاب می‌کنند که با سبک معاملاتی آنها سازگاری بیشتری دارد. از طرف دیگر، می توان از یک رویکرد ترکیبی استفاده کرد: شکاف ارزش منصفانه و order blocks را به عنوان یک منطقه واحد در نظر گرفت و ورودی را در نقطه میانی آن قرار داد.

پرایس اکشن ICT

مرحله 3: تنظیم توقف ضرر و سود هدف

ما هنگام اجرای استراتژی جابجایی نقدینگی در یک روند صعودی، توصیه می‌کنیم حد ضرر را زیر اوردربلاک قرار دهید. از سوی دیگر، شما باید در یک روند نزولی، حد ضرر را بالای اوردربلاک در نظر بگیرید.

برای کاهش هرگونه ضرر جبران‌ناپذیر، نقاط استاپ لاس خود را به طور دقیق مشخص کنید. برای تعیین حد سود خود به دنبال سوینگ مخالف روند قیمت باشید. این فرایند یک تارگت مشخصی می‌سازد و به شما کمک می کند تا زمانی به سود خود برسید که بازار به نفع شما حرکت می کند.

مدیریت ریسک: حفاظت از سرمایه در ترید ICT

مدیریت ریسک ، استراتژی ترید ICT را تضمین می‌کند. در نتیجه، معامله‌گران در بازارهای مالی غیرقابل پیش‌بینی فعالیت و در عین حال از سرمایه خود نیز محافظت می‌کنند. در این بخش به بررسی اصول و استراتژی‌های اصلی می‌پردازیم که معامله‌گران ICT به آن نیاز دارند.

حفاظت از سرمایه در ترید ICT

این 6 اصل استراتژی عبارتند از:

1. تنظیم دستورات حد ضرر

یکی از ارکان اساسی مدیریت ریسک در پرایس اکشن ICT ، قرار دادن استراتژیک نقاط استاپ لاس است. معامله‌گران از این دستورات برای تعیین حداکثر ضرر قابل قبول در یک معامله استفاده می‌کنند.

به عنوان مثال، اگر یک معامله‌گر سطح نقدینگی را شناسایی کند و بر اساس یک روند معکوس پیش‌بینی شده وارد معامله شود، ممکن است دستور توقف ضرر را درست بالاتر از سطح نقدینگی تنظیم کند. این رویکرد، ضررهای قابل توجه را محدود می‌کند و این تضمین را می‌دهد که حرکات نامطلوب بازار منجر به از بین رفتن سرمایه نمی‌شود.

2. اندازه موقعیت معاملاتی

معامله گران ICT اهمیت اندازه موقعیت را در همسویی معاملات برای تحمل ریسک بیان می‌کنند. این فرایند شامل تعیین مقدار مناسب میزان سرمایه‌گذاری برای یک ترید خاص بر اساس ریسک آن است. به عنوان مثال، اگر معامله‌گری یک حساب معاملاتی 10000 پوندی داشته باشد و مایل به ریسک 2 درصدی در یک معامله باشد، با تنظیم اندازه موقعیت خود، ضرر احتمالی را به 200 پوند محدود می‌کند. این رویکرد دقیق، پایداری حساب ترید را افزایش می دهد.

3. تنوع‌بخشی در معاملات

تنوع‌بخشی یک استراتژی مدیریت ریسک است که توسط معامله‌گران ICT برای پخش ریسک در دارایی‌ها یا بازارهای مختلف استفاده می‌شود. هدف معامله‌گران متمرکز نکردن تمام سرمایه‌گذاری خود در یک بخش خاص و کاهش تاثیر حرکات نامطلوب بازار است. برای مثال، یک تریدر با معامله جفت‌ارزهای مختلف یا سایر ابزارهای مالی، پرتفوی خود را متنوع می‌کند و ریسک کلی را در هر بازار واحد کاهش دهد.

4. نسبت ریسک به پاداش

مفهوم نسبت ریسک به ریوارد، برای مدیریت ریسک ICT است که معامله‌گران با استفاده از آن ترید را ارزیابی کنند. نسبتی که معمولاً مورد استفاده قرار می‌گیرد 1:2 است، به این معنی که برای هر 1 پوند در معرض خطر (همانطور که توسط دستور توقف ضرر تعیین می‌شود)، معامله‌گر قصد دارد 2 پوند سود به دست آورد. معامله‌گران پرایس اکشن ICT با اطمینان از اینکه سود آن‌ها بیشتر از ضررهای احتمالی است، شانس خود را برای حفظ تراز کلی مثبت، افزایش می‌دهند، حتی اگر همه معاملات منجر به سود نشوند.

5. انطباق با شرایط بازار

ماهیت پویای بازارهای مالی نیازمند رویکردی انعطاف‌پذیر برای مدیریت ریسک است. معامله‌گران ICT بر این باورند که با تغییر شرایط بازار نیاز به تعدیل استراتژی‌های مدیریت ریسک دارند. به عنوان مثال، در زمان افزایش نوسان، معامله‌گران ممکن است دستورات توقف ضرر گسترده‌تری را برای در نظر گرفتن افزایش نوسانات قیمت انتخاب کنند و پارامترهای مدیریت ریسک خود را با پویایی بازار تطبیق دهند.

6. نظارت و ارزیابی مستمر

مدیریت ریسک یک فرآیند مداوم برای معامله‌گران پرایس اکشن ICT است. بررسی‌های منظم به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا هرگونه متعادل‌سازی مورد نیاز در استراتژی‌های مدیریت ریسک خود را شناسایی کنند. به عنوان مثال، اگر یک استراتژی ترید خاص، به طور مداوم منجر به زیان بیشتر از حد انتظار شود، معامله‌گران ممکن است رویکرد خود را دوباره ارزیابی کنند و اصلاحات لازم را برای افزایش کاهش ریسک را انجام دهند.

مزایا و معایب استراتژی و پرایس اکشن ICT

مزایا معایب
تمرکز بر روی الگوهای قیمت ذهنیت‌های متفاوت در تجزیه و تحلیل بازار
توانایی شناسایی سطوح نقدینگی داشتن تجزیه و تحلیل عمیق در بازار
افزایش پتانسیل برای معاملات سودآور وقت گیر و دشوار بودن بررسی بازار

آیا پرایس اکشن ICT برای Prop Firm Funding (پراپ تریدینگ) کار می‌کند؟

پراپ فاندینگ یا پراپ تریدینگ ، روشی برای کسب درآمد از طریق معاملات مالی است. در این روش، شما به عنوان یک تریدر، با استفاده از سرمایه یک شرکت، معاملات خود را انجام می‌دهید و در صورت موفقیت در بازار، سود خود و سرمایه شرکت را افزایش می‌دهید.

اگر شما بتوانید روش‌ها به درستی را اعمال کنید و به یک معامله‌گر سودآور تبدیل شوید، بدون شک می‌توانید برای معاملات پراپ تریدینگ از استراتژی ترید این استفاده کنید.

نتیجه‌گیری

پرایس اکشن ICT بازار فارکس را متحول کرده‌است. معامله‌گران با ادغام تحلیل تکنیکال در فرایند ترید خود، به ابزارهای تجزیه و تحلیل پیشرفته دسترسی پیدا می‌کنند. در نتیجه، آن‌ها می‌توانند تصمیمات آگاهانه‌ای بگیرند. زمان را از دست ندهید، پرایس اکشن ICT را یاد بگیرید تا موفقیت در معاملات خود را ارتقا دهید.

سوالات متداول

چه کسی از ترید ICT استفاده می کند؟

پرایس اکشن ICT در درجه اول توسط معامله گران Price Action و Strat Traders استفاده می‌شود زیرا آن‌ها به دنبال یک رویکرد منحصر به فرد برای تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت و شناسایی فرصت‌های تجاری سودآور هستند.

تجزیه و تحلیل نقدینگی در استراتژی ICT چگونه کار می‌کند؟

معامله‌گران ICT با تجزیه و تحلیل سطوح نقدینگی مشخص می‌کنند که فروشندگان کوتاه‌مدت یا بلند مدت در کجا قرار دارند. این فرایند به آنها کمک می‌کند تا روند‌های برگشتی قیمت را پیش‌بینی و از فرصت های معاملاتی استفاده کنند.

چگونه افراد مبتدی می‌توانند ترید پرایس اکشن ICT را شروع کنند؟

مبتدیان می توانند ترید پرایس اکشن ICT را با یادگیری مفاهیم و ابزارهای اساسی مانند تحلیل نقدینگی و اصلاح فیبوناچی شروع کنند. ابزارهای مختلفی برای استراتژی ترید ICT در دسترس هستند. این ابزارها می‌توانند به معامله‌گران در اجرای این روش و انجام تجزیه و تحلیل کامل بازار کمک کنند.

ترید ICT چقدر موثر است؟

اثربخش بودن ترید ICT تا حد زیادی به توانایی معامله‌گر در درک و به کارگیری صحیح اصول آن بستگی دارد. زمانی که معامله‌گران بتوانند اصول استراتژی ترید ICT را به طرز ماهرانه ای اجرا کنند، این ترید سودآور است. با این حال، شما باید به این نکته توجه کنید که هیچ استراتژی معاملاتی بدون خطا نیست و هیچ تضمینی برای موفقیت در معاملات وجود ندارد.

آیا تجارت پرایس اکشن ICT سودآور است؟

روش پرایس اکشن ICT برای بعضی از معامله‌گران سودآور است، اما برای بسیاری سودآور نخواهد بود. اگر استراتژی خود را در طی ماه‌های متمادی اصلاح کنید و برای یادگیری زمان بگذارید، معاملات شما سودآور خواهند بود. در حالی که، با کپی و پیست کردن استراتژی‌ها یک شبه به معاملات سودآور نمی‌رسید.

3/5 - (2 امتیاز)

مقاله های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *